نور سیاه

ادبی عرفانی طنز وهر چرت و پرت دیگه که بخواهید

نور سیاه

ادبی عرفانی طنز وهر چرت و پرت دیگه که بخواهید

دلم برای رفتن تنگ می شود

در خلوت زندگی . . .

در خلوت زندگی، تحمل دلتنگی هایی که مدام به پنجره دل ما تلنگر می زنند، آسان نیست ...

خاطرات شیرین روی ریل ذهن ما به سرعت ثانیه ها  می گذرند و ما دلتنگ آن چیزهایی میشویم که روزی لحظه های دلپذیری می آفریدند

یکی در این گذر، دلش برای آدمهایی تنگ می شود  که در بخشی از خاطراتش جا خوش کرده اند. دیگری دلتنگ آواهایی است  که از دور حواسش را می نوازند

آن یکی وقتی در آینه می نگرد،  دلش برای شب از دست  رفته گیسوانش تنگ می شود و برای  همه آن روزها، ماهها و سالهایی که به تدریج شفافیت هایش را به آنها سپرده است .

من اما لا به لای این حال و هوایی که ماندن و نفس کشیدن را معنا می کند گاه دلم برای رفتن تنگ می شود ! ! !  

امشب دلتنگ خاطراتی شده ام که پشت سر جا مانده اند و بی تاب آرزوهایی که از روبرو می گریزند ...

شاید آخر دنیا آخر آرزوها باشد و همه آرزوها رنگ تحقق بگیرند وشاید تا همین چند ثانیه دیگر آخر دنیا شود .

و رویای فرشته شدن همه آدمها که همیشه ذهنم را قلقلک می دهد تحقق یابد...

آدمهایی که الان هم روی زمین خاکی کنارما هستند وما آنقدرازحقیقت آنها فاصله داریم وآنقدرزمینی شده ایم ،

که گاه یادمان می رود لازم نیست همه فرشته ها بال داشته باشند.

بیراهه راههایی که رفته ایم را به گذشته  بسپاروگذشته را به باد . . .

راه زندگی برای هیچکس رو به گذشته نبوده است

زندگی رو  به  فرداست که ادامه دارد،  نه دیروز . . .

مدیون

مدیون

 

من به چشمت مدیونم که

چراغ شب تارم شد

مدیون ناز صداتم

که آهنگ گیتارم شد

 

عکس تو به قاب قلبم

به سادگی خونه کرده

نمی گذرم از نگاهت

که واسم تسکین درده

 

به چشم سیاهت سوگند

با تو دلباخته ترینم

به ناز گیسوات سوگند

بی حضورت من غمینم

 

کاش میگفتم دوست دارم

ولی زبونم بند میاد

تو این همه عشق و تردید

دلم همش تورو میخواد

 

از تو فقط همین مونده

ترانه ای زیر بارون

غزل پاک اون اشکات

همیشه هست ورد زبون

 

با تموم دلخستگیم

هر جا بری باهات میام

اگه میگم دوست دارم

آخه فقط تورو میخوام

دوستت دارم

 

 

سکو تت را رها می کردی وتمام ذرات وجودتت عشق را فریاد می زد نگاهت را تا ابدبر من می دوختی

هرگز مرا نمی آزردی 

همه چیزت را فدایم می کردی

غرورت را و حرفت را و قلبت را

هرگز قلبم را نمی شکستی و همیشه عاشقم بودی

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم

قطره واشک

اشک 

قطره‌ دلش‌ دریا می‌خواست. خیلی‌ وقت‌ بود که‌ به‌ خدا گفته‌ بود.

هر بار خدا می‌گفت: از قطره‌ تا دریا راهی‌ست‌ طولانی. راهی‌ از رنج‌ و

عشق‌ و صبوری. هر قطره‌ را لیاقت‌ دریا نیست.

قطره‌ عبور کرد و گذشت. قطره‌ پشت‌ سر گذاشت.

قطره‌ ایستاد و منجمد شد. قطره‌ روان‌ شد و راه‌ افتاد. قطره‌ از دست‌ داد

و به‌ آسمان‌ رفت. و هر بار چیزی‌ از رنج‌ و عشق‌ و صبوری‌ آموخت.

تا روزی‌ که‌ خدا گفت: امروز روز توست. روز دریا شدن. خدا قطره‌ را

به‌ دریا رساند. قطره‌ طعم‌ دریا را چشید. طعم‌ دریا شدن‌ را. اما...

روزی‌ قطره‌ به‌ خدا گفت: از دریا بزرگتر، آری‌ از دریا بزرگتر هم‌ هست؟

خدا گفت: هست.

قطره‌ گفت: پس‌ من‌ آن‌ را می‌خواهم. بزرگترین‌ را. بی‌نهایت‌ را.

خدا قطره‌ را برداشت‌ و در قلب‌ آدم‌ گذاشت‌ و گفت: اینجا بی‌نهایت‌ است.

آدم‌ عاشق‌ بود. دنبال‌ کلمه‌ای‌ می‌گشت‌ تا عشق‌ را توی‌ آن‌ بریزد. اما هیچ‌

کلمه‌ای‌ توان‌ سنگینی‌ عشق‌ را نداشت. آدم‌ همه‌ عشقش‌ را توی‌ یک

قطره‌ ریخت. قطره‌ از قلب‌ عاشق‌ عبور کرد. و وقتی‌ که‌ قطره‌

از چشم‌ عاشق‌ چکید، خدا گفت: حالا تو بی‌نهایتی، چون که‌ عکس‌ من‌

در اشک‌ عاشق‌ است.

نقش اخلاص در خوشبختی خانواده

عارف نامدار معاصر رجبعلی خیاط تاکید می‌کرد: «وقتی خدا را شناختی، هرچه می‌کنی باید خالصانه و عاشقانه باشد، حتی کمال خود راهم درنظر نگیر. انسان تا وقتی که خود را می‌خواهد و توجه به خود دارد، کارهای او نفسانی است و اعمالش بوی خدا نمی‌دهد. اگر خودخواهی را کنار گذاشت و خداخواه شد،کارهای او الهی می‌شود و اعمالش بوی خدا می‌دهد».
اخلاص مثل فرشته‌ای زیباست که همه انسان‌ها عاشق اویند. به راستی چه بهشتی است محضر انسانی که پاک، خالص و بی‌ریاست.
مادر ترزا، آن عارفه مسیحی هم راجع به اخلاص آدمی چنین نظری دارد. او می‌گوید: در پایان زندگی، از روی تعداد مدرک‌هایی که گرفته‌ایم و کار‌های بزرگی که به انجام رسانده‌ایم، درباره‌ ما داوری نخواهد شد، بلکه از ما خواهند پرسید: آیادر راه خدا گرسنه‌ای را سیر کردی؛ برهنه‌ای را لباس پوشاندی، و بی‌خانه‌ای را پناه بخشیدی؟ نه فقط گرسنه لقمه‌ای نان که گرسنه عشق، برهنه نه فقط از تن‌پوش که برهنه‌ای از عزت و احترام انسانی. و بی خانه‌ای نه فقط از خشت و گل، که بی‌خانمان به سبب طرد و رانده شدن.کوچک‌تر که بودیم هرکارخوبی که از ما سر می‌زد، با تشویق بزرگ‌ترها روبرو می‌شدیم مانند دست زدن، شکلات دادن و.... کم‌کم برای هرکار خوبی از آنها انتظار تشویق داشتیم. اما حالا اگر واقعاً بزرگ شده باشیم خیلی از کارهای نیک را بدون توجه و انتظار تشویق دیگران انجام می‌دهیم. چرا که دریافته‌ایم خشنودی خداوند از همه عطاهای دنیایی از جانب مردم شیرین‌تر و لذت بخش‌تر است.
بسیاری از مشکلات خانواده‌ها ناشی از انتظار تشکر داشتن از طرف مقابل است. اگر از جانب مقابل پاسخ داده نشود، به ناراحتی منجر می‌شود. از آنجا که خانواده اولین محیطی است که منشِ فرزندان در آن شکل می‌گیرد، و والدین اولین مربیانی هستند که قادرند فرزندان خویش را با صفت نیکوی اخلاص آشنا سازند، این نوشتار قصد بیان اثرات مثبت اخلاص در خانواده با استناد به قرآن و روایات را دارد.

اخلاص در قرآن 

خداوند در قرآن انسان‌ها را به عشق فراخوانده که عاشق جز معشوق هیچ نبیند. چنان که فرهاد هرکلنگی که می‌زد به یاد شیرین بود. در سوره بقره آیه‌112چنین می‌خوانیم:
«بَلی مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (112).
آری، کسی که با اخلاص به خدا روی آورد و نیکوکار باشد، پس پاداش او نزد پروردگار اوست، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین خواهند شد.این آیه همه را دعوت به دیدن معشوق واقعی می‌‌کند. با دیدن معشوق انسان عاشق می‌شود، سراز پا نمی‌شناسد. همه زندگی خود را صرف او می‌کند. برای عاشق معنا نمودن مفهوم اخلاص لازم نیست، چراکه او در مفهوم اخلاص حل‌شده است. دیگر نیازی نیست که به او گفته شود تو کارهایت را برای رضای دوست انجام بده.تا چنین و چنان شود. چراکه تمام کارهای او نشان از معشوق ازلی دارد. عاشق به ارزش عاشقی و نتیجه عشق داناست. از این رو، باکی از خطرات راه ندارد، چرا که اصلا آن خطرات را نمی‌بیند و فقط چشم در جمال معشوق دارد. به قول حافظ:
روندگان طریقت ره بلا سپرند
رفیق عشق چه غم دارد از نشیب فراز
آیه‌ای که به آن اشاره شد توصیه به کسانی است که هنوز عاشق نگشته‌اند و طعم شیرین عشق الهی را هنوز نچشیده‌اند. وگرنه برای یک عاشق تجربه‌های بسیار شیرینی در راه است که نیازی به چنین توصیه‌ای ندارد.آن که از عمق جان عاشق جانان است هرکارش را برای او انجام می‌دهد. این است که غم‌های دنیا بنده عاشق حق را از پا درنمی‌آورد، چرا که عشق الهی روحش را وسعت بخشیده است. این خصوصیت عشق است و عاشق آیینه تمام نمای معشوق است به قدر ظرفیت. چه لذتی بالاتر از همرنگی با محبوب؟ که او خود الهی گشته و چشمه‌های حکمت از قلب او بر زبانش جاری می‌گردد.و این نیست مگرعطیه الهی به سرگشته عاشق.
خداوند در آیه 162 از سوره انعام شرط عاشقی را چنین بیان می‌دارد:
«قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» (انعام 162).
نه تنها عاشقم بلکه همه کارهایم برای اوست. نماز من و تمام عبادات من و حتی مرگ و حیات من همه برای یگانه معشوقی است که پروردگار جهانیان است.برای او زنده‌ام، به خاطر او می‌میرم و در راه او هر چه دارم فدا می‌کنم، تمام هدف من و تمام عشق من و تمام هستی من او است.
در آیه 9 از سوره دهر نیز خداوند به معرفی عاشقان واقعی حق می‌پردازد. شأن نزول این آیه آن است که امام علی(ع) با همسرش حضرت فاطمه(س) برای شفای دو فرزندشان نذر کردند و با بازگشت سلامتی فرزندان همگی سه روز روزه گرفتند و غذای خود را در اوج نیاز به مسکین، یتیم، و اسیر دادند. هنر آن است که آدمی در عین گرسنگی غذایش را به دیگران بدهد، و در برابر عطای خود چیزی هم نخواهد، و حتی انتظار تشکر هم نداشته باشد. مانند اهل‌بیت پیامبر(ص). آنان به حقیقت عشق را با عملشان نشان دادند.
«إِنمََّا نُطْعِمُکمُ‌ْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُمِنکمُ‌ْ جَزَاءً وَ لَا شُکُورًا»
آنها می‌گویند ما شما را تنها برای خدا اطعام می‌کنیم، نه پاداشی از شما می‌خواهیم و نه تشکری. چرا که فقط خدا را می‌دیدند و لبخند رضایت دوست برایشان با هیچ‌چیز در دنیا قابل مقایسه نیست، و همان برایشان کافی است. این‌گونه ا
آری ارزش هر عملی به خلوص نیت است، و گرنه اعمالی که انگیزه‌های غیرالهی از قبیل ریا، پاداش مادی، یا تشکر و قدردانی مردم داشته باشد و یا به خاطر هوای نفس باشد، هیچگونه ارزش معنوی و الهی نخواهد داشت. (تفسیر نمونه، ج25، ص 354).

اهمیت اخلاص 

اخلاص تمرین عاشقی است و شرط آن نداشتن توقع از دیگران و توجه به معبود حقیقی است. در این صورت خداوند خریدار عمل کم انسان عاشق است. بر همین اساس است که امام صادق(ع) می‌فرماید: فضیلت و کمال هر عمل به اخلاص است. چه بسا رضایت خداوند در عمل خالصانه فردی نهفته است اگرچه ناچیز باشد. اما از عمل بسیاری که انگیزه الهی نداشته باشد راضی نیست. چنان که عبادت طولانی شیطان، بدون انگیزه الهی با ترک سجود آدم(ع) همه محو شد و استغفار خالصانه حضرت آدم(ع)، مقبول درگاه حق گشت؛ و او را به مراتب بالارساند. (مصباح الشریعة، ص 471). آن حضرت عاشق بود و تحمل دوری از معشوق را نداشت. توبه کرد و در این توبه تنها مقصدش رضای یار بود و این‌گونه توبه‌اش پذیرفته گشت.

نشانه‌های انسان مخلص 

هر عاشقی را نشانی است از عشق، و اخلاص تنها نشان عاشقان الهی نیست، بلکه از صفات دیگرآنها پرده بر می‌دارد. پیامبر(ص) فرمود: علامت مخلص چهار چیز است؛ دلش پاک، و اعضای بدنش از ارتکاب گناه پاک است، وخیرش به همه می‌رسد، و مردم نیز از شرش در امان هستند. (تحفل العقول، ص16).
کسی که عشق الهی تمام وجود او را فرا گرفته و دلش را برای ورود معشوق آذین‌بسته آن دل دیگر جای گناه و آزار دیگران نخواهد بود. پس عاشق خدا همه را از خوبی و عشق بهره‌مند می‌سازد و در فکر آزار دیگران نیست.

اخلاص در خانواده 

هرکس برای انجام اعمالش انگیزه‌هایی دارد. ارزش هرکاری به انگیزه آن است. خصوصیت انسانی این است که دوست دارد در مقابل هرکاری که انجام می‌دهد مورد تقدیر دیگران واقع شود. به خصوص زن و مرد در ابتدای ازدواج توقع دارند که طرف مقابل با مشاهده کار خوبش لب به تمجید او بگشاید، در غیر این صورت حس می‌کند که به او بی‌توجهی شده و طرف مقابل برایش ارزش قائل نیست. با برآورده نشدن این انتظار، احساساتش سرکوب گشته و کم‌کم این عکس‌العمل را به حساب بی‌مهری طرف مقابل می‌گذارد. به این ترتیب او نیز در برابر کارهای همسرش بی‌تفاوت می‌شود. و پایان چنین دیدگاهی جز سستی و سردی روابط و در نهایت طلاق نخواهد بود. به همین سادگی بنیان یک زندگی متلاشی می‌شود.
تشویق برای پیشرفت انسان‌ها لازم است اما شایسته نیست که فرد ارزش کارش را وابسته به تحسین دیگران کند. تا با عکس‌العمل آنها گاهی شاد و یا گاهی غمگین شود.عمل نیک و زیبا همانند عطری است که بدون تعریف دیگری بوی خوشش فضا را عطر آگین می‌‌کند به قول سعدی «مشک آن است که خود ببوید، نه آن‌که عطار بگوید». اگر انسان در مقابل هرکار خوبی منتظر تشویق و قدردانی از طرف دیگران نباشد، عکس‌العمل دیگران برایش مهم نخواهد بود، عدم تقدیر و تشکر از جانب دیگران ارزش کار نیکش را کم نمی‌کند.
در بعضی از خانواده‌ها جای عشق الهی خالی است. چرا که دل‌مشغولی‌های زندگی در دنیا آن‌ها را از شناخت عظمت و زیبایی خداوند و عشق‌ورزی نسبت به او غافل کرده است. به محض آشنایی عمیق‌تر نسبت به خدا و دانستن ارزش ارتباط محبت‌آمیز با او عشق سراسر وجودمان را فرا می‌گیرد. عشق الهی به انسان آنچنان جذبه و ارزشی می‌دهد که انگیزه عمل عاشق جز برای رضایت محبوب حقیقی نخواهد بود. همه وجودش از شادی لبریز است.
پس اخلاص این‌گونه است که سرسوزنی از دیگران انتظار نداشته باشیم. این باعث می‌شود که فرد در خانواده و در جامعه همیشه راحت و آرام باشد. با این دید دیگر او چشمداشتی به تشکر دیگران ندارد و اگر در برابر کاری از او تشکر نشد نسبت به طرف مقابل کینه‌ای در دلش نمی‌گیرد. اگر هم با تشکر دیگری مواجه شد ممنون می‌شود و سعی می‌کند دوباره خدمت نماید.
این نکات در مورد همه افراد خانواده صدق می‌کند چه زن و مرد و فرزندان و چه میان عروس و خانواده شوهر و حتی داماد و خانواده همسر. گاهی انسان به طرف مقابل محبت و خدمت می‌نماید، اما طرف مقابل تشکر که نمی‌کند هیچ زبانش را به ناسزاگویی باز می‌کند. از این عکس‌العمل او نباید نارحت شد چرا که اگر کسی به ما بی‌احترامی‌ کند درهای رحمت به روی ما از جانب خداوند بازمی‌گردد، و از نظر معنوی رشد می‌نماییم. رشدی که رسیدن به آن در شرایط عادی نیاز به تلاش فراوان دارد، اما با یک جسارت و شکسته شدن دل، خداوند به آن نظر می‌نماید و مس وجودمان را تبدیل به طلا می‌کند، و ما را بالا می‌برد. شایسته نیست که ما با ادعای خلوص در نیت عملی انجام دهیم و از خداوند، خود را طلبکار بدانیم. این با معنای اخلاص جور درنمی‌آید. بلکه سزاوار است همانند آیینه‌ای جمال محبوب‌مان را به دیگران انعکاس دهیم. و همانند بزرگان دین در انجام اعمال نیک همانندی با خدا را سرلوحه زندگی خویش قرار دهیم. چون خداوند رفتارش با بندگان خویش جز نیکی و مهربانی نیست. رفتار ما نیز این‌گونه است. اگر کارهای ما رنگ الهی به خود بگیرد و حتی خوردن، خوابیدن و بوسیدن و محبت به فرزندان خالصانه برای خدا باشد، زندگی ما از پوچی بیرون می‌آید و معنای واقعی عشق الهی را در تمام لحظه‌های زندگی حس خواهیم کرد و با اعمال ناچیز خود هم از رضایت الهی برخوردار می‌شویم.
***
بیشتر ناراحتی‌ها در خانواده‌ها از یکدیگر، ناشی از انتظار داشتن از طرف مقابل در خانواده یا حتی اجتماع است. اما با وارد شدن عشق الهی در زندگی، تمام کارها رنگ الهی به خود می‌گیرد. با شناخت خداوند انسان عاشق او می‌شود و جز او کسی را نمی‌بیند، پس با تمام وجود شاد است و هیچ یک از غم‌های ظاهری دنیا حتی بی‌مهری طرف مقابل او را عذاب نخواهد داد. چون تمام کارهای او برای جلب رضایت دوست است. اگر والدین نسبت به خداوند شناخت داشته باشند و در عمل طعم شیرین عشق‌ورزی به خداوند و عمل خالصانه برای او را از کودکی به فرزندان خویش بچشانند در رسیدن آنها به خوشبختی نقش مؤثری دارند.